
فهرست مطالب
مقدمه
شاید بارها شنیده باشید که یکی از رایجترین درمانها برای کودکان مبتلا به اختلالات عصبی-رشدی یا neurodevelopmental از جمله اختلال طیف اوتیسم،بیش فعالی-نقص توجه و…، “کاردرمانی” است. کاردرمانی دراین کودکان بهگونهای است که به کودکان مبتلا، این امکان را بدهد تا مهارتهای روزمرهای را که برای افزایش استقلال خود نیاز دارند، توسعه دهند و بهبود بخشند. کاردرمانگرانی که با کودکان کار میکنند، معمولا بر روی مهارتهای خودمراقبتی(self care)، یکپارچگی حسی (برنامهریزی حرکتی، خودتنظیمی و موارد مشابه دیگر آن)، تفاوتهای یادگیری، چالشهای اجتماعی-عاطفی،چالشهای بازی، تأخیرهای رشدی، مهارتهای حرکتی بزرگ و کوچک (هماهنگی، قدرت، عبور از خط میانه و غیره) و مهارتهای ادراکی و پردازش بصری تمرکز خواهند کرد.
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلالات عصبی- رشدی در مهارتهای ذکر شده در بالا ضعف دارند. والدین این کودکان ممکن است بدانند که فرزندانشان در پردازش اطلاعات حسی که دریافت میکنند، دچار مشکل هستند و این دشواریها تعامل با دنیای اطرافشان را در زندگی روزمره بسیار چالشبرانگیز میکند. بنابراین، این چالشها بر بیشتر مهارتهایی که در جلسات کاردرمانی مورد توجه قرار میگیرند، تأثیر میگذارند، دراین مبحث میخواهیم به تعدادی از سوالات رایج در مورد یکی از رویکردهای پرکاربرد در کاردرمانی کودکانی که با تشخیص اختلالات عصبی-رشدی به مجموعه های توانبخشی ارجاع داده می شوند و چالشهایی در مورد مسائل حسی دارند، پاسخ دهیم، در انتهای بحث نیز برای آشنایی بیشتر با نحوه انجام آن، تعدادی از راه کارهای(techniques) رایج این رویکرد که در کاردرمانی مورد استفاده قرارمیگیرند،به اختصار تشریح می شود. این رویکرد “sensory integration” نام دارد و به اختصار (si) خوانده میشود، این چارچوب درمانی در منابع مختلف فارسی ممکن است به “یکپارچگی حسی”، “یکپارچه سازی حسی”، “تلفیق حسی” یا “ادغام حسی” ترجمه شده باشد، حتی بعضا در مباحث بالینی به “کاردرمانی حسی” نیز تعبیر میشود، ما در اینجا بیشتر از اصطلاح یکپارچگی حسی یا یکپارچه سازی حسی استفاده میکنیم، درمورد “اهمیت یکپارچگی حسی در کاردرمانی کودکان مبتلا به اوتیسم” مقاله ای در قسمت وبلاگ تارنمای توانبخشی رایا گذاشته شده که برای مطالعه آن میتوانید اینجا را کلید کنید.

یکپارچگی حسی(SI) در کاردرمانی چیست؟
رویکرد یکپارچه سازی حسی(SI) بر اساس نظریه آیرز (Anna Jean Ayres) در مورد پردازش حسی شکل گرفت. این نظریه بر اساس اصلی بنا نهاده شده است که میگوید : “یکپارچه سازی اطلاعات دریافتی از حواس مختلف بدن، پایه های عملکرد فرد را میسازد.” این رویکرد مداخله ای معمولاً توسط کاردرمانگران و گفتاردرمانگران حیطه کاری نوزادان و کودکان ارائه میشود که متخصصان پیشرو در این زمینه هستند.
یکپارچگی حسی (SI) به عنوان فرآیندی تعریف میشود که طی آن افراد اطلاعات حسی را از محیط دریافت و سازماندهی میکنند. این فرآیند به این اطلاعات خام، معنا میدهد و تواناییهای لازم برای شرکت در فعالیتهای روزمره را طرح ریزی کرده و پشتیبانی میکند. SI توصیف میکند که سامانه عصبی(nervous system) انسان، شامل اعصاب حسی که اطلاعات را به مغز میآورند، مراکز پردازش کننده اطلاعات در مغز و در نهایت مراکز صادرکننده دستورها و فرامین حرکتی و رفتاری، چگونه اطلاعات حسی دریافتی را به عمل و رفتار تبدیل میکنند.
در مطالعات جدید منتشر شده در رابطه با اختلالات رشدی از جمله اوتیسم، ارتباط بین یکپارچگی حسی در طول کاردرمانی و بهبود توانایی این کودکان در مشارکت در فعالیتها و تعاملات روزمره،مشخص شده است.
کودکان درگیر با این اختلالات، بخصوص کودکان مبتلا به اوتیسم، معمولاً در پردازش سریع و مناسب اطلاعات حسی مشکل دارند. به همین دلیل، این کودکان با چالش یکپارچه سازی مناسب این اطلاعات حسی دریافتی در زندگی روزمره خود مواجه هستند و در نتیجه، موانعی برای مشارکت آسان در زندگی روزمره تجربه میکنند. این مطالعات نشان داده که رویکرد یکپارچه سازی حسی (si) در طول کاردرمانی، برخی از این چالشهای کودکان مبتلا به اوتیسم و… را کاهش میدهد.

چگونه رویکرد یکپارچگی حسی(si) در کاردرمانی گنجانده می شود؟
زمانی که کودکان با اوتیسم یا سایر اختلالات عصبی رشدی با مشکلات پردازش حسی مواجه هستند، ممکن است به شدت به چیزهایی مانند صداهای بلند، رنگهای روشن و حرکات سریع حساسیت داشته باشند. این فشارها باعث میشود که این کودکان اضطراب و بیقراری را تجربه کنند که میتواند منجر به رفتارهای منفی یا ناخواسته شود.
یکپارچه سازی حسی(si) و کار بر روی پردازش حسی در توانبخشی کودکان با اختلالات رشدی، چگونه باید انجام شود؟
این بستگی به این دارد که آیا فرزند شما به محرکهای حسی بیش از حد پاسخ میدهد(hypersensitivity)، کمتر پاسخ میدهد(hyposensitivity) و یا “ولع حسی” دارد. اگر یک کودک به ورودیهای حسی، بیش از حد پاسخ دهد، ممکن است احساس وحشت و اضطراب کند و از شرکت در کارهایی که بیش از حد محرک هستند، امتناع کند. همچنین ممکن است اغلب یک واکنش عاطفی به شکل انزوای مفرط نشان دهد که میتواند به شکل اجتناب از تحریکات حسی نشان داده شود، این مساله بدان علت است که ممکن است این تحریکات حسی برای وی بسیار طاقتفرسا باشد. کسانی که به محرکهای حسی، کمتر پاسخ میدهند، معمولاً ساکت و منفعل هستند و به محرکهایی که دیگران معمولاً به آنها پاسخ میدهند، واکنشی نشان نمیدهند. آنها معمولاً با عدم پاسخ به محرکها، تحریک را نادیده میگیرند. کسانی که “ولع حسی” دارند، به دنبال تحریکات حسی میگردند (که یک عملکرد طبیعی است)، اما مساله از آنجایی شروع می شود که این ولع حسی و حس طلبی شدیدی که دارند، طوری است که هرگز به نظر نمیرسد، عطش کودک به تحریکات حسی فروکش کرده و اغنا شود. درچنین شرایطی، این کودک ممکن است به شدت به تحریکات و دروندادهای حسی وابسته به نظر برسد.به طرز عجیبی، هر چه تحریکات و دروندادهای حسی بیشتری به کودک “نیازمند تحریک” داده شود، کودک به نابسامانی(=disorganised) بیشتری میرسد، بنابراین تمایز بین “ولع حسی” و “حس طلبی طبیعی” که درکودک طبیعتا باید باشد، در اینجا جدا میشود.
کودکان با اختلالات رشدی مانند نقص توجه-بیش فعالی(ADHD) و اوتیسم، همچنین اختلالات یادگیری، فلج مغزی و… میتوانند با سطوح مختلف آستانههای تحریک پذیری حسی ظاهر شوند. کاردرمانگران از ارزیابیهای استاندارد و مشاهدات بالینی برای تعیین مداخلات مناسب برای هر کودک استفاده میکنند. به عنوان مثال، کودکانی که کمپاسخ(hyposensitive) هستند، بسیار کمتحرک و کم انرژی به نظر میآیند و نیاز به تحریک حسی بیشتری در جلسه دارند. در حالی که کودکی که “ولع حسی”دارد و یا به محرکهای حسی بیش از حد پاسخ میدهد، باید یاد بگیرد که چگونه محرکهای حسی شدید را بدون اینکه تحریکات زیادی را دریافت کرده و دچار بیش تحریکی شود، تحمل کند. کاردرمانی با رویکرد یکپارچه سازی حسی نیاز به ارائه ترکیبی متعادل و دقیق از محرکهای حسی دارد که این کار معمولا توسط کاردرمانگران ماهر انجام میشود.
رویکرد درمانی یکپارچگی حسی در طول کاردرمانی شامل قرار دادن کودکان با مشکلات پردازش حسی در معرض محرکهای حسی در یک محیط ساختاریافته است. این قرارگیری همچنین تکراری است. باور این است که “این فرآیند به مغز کودک کمک میکند تا به مرور زمان سازگار شود و به وی اجازه میدهد تا محرک ها و تحریکات حسی مختلف را به طور مؤثرتری پردازش کرده و یکپارچه سازی کند و واکنش نشان دهد.”

مهمترین راه کارهای رویکرد یکپارچگی حسی (SI)
رویکرد درمانی یکپارچگی حسی(SI) شامل مجموعهای از راه کارها(تکنیکها) است که به بهبود پردازش حسی و تواناییهای حرکتی و درکی کودکان کمک میکند. در اینجا به برخی از راه کارهای رایج در این درمان اشاره میکنیم:
- فعالیتهای مبتنی بر بازی: بازی میانجی اصلی مورد استفاده در SI است. کاردرمانگران فعالیتهایی بازیمحور طراحی میکنند که تجارب حسی مختلف را فراهم کند تا تواناییهای پردازش حسی کودک را به چالش بکشند. این فعالیتها ممکن است شامل بازی با تابها، ترامپولینها، توپهای بزرگ و سایر تجهیزات حسی باشد.
- تاب خوردن و چرخیدن: فعالیتهای تاب خوردن و چرخیدن بهطور معمول برای ارائه محرک های دهلیزی=vestibular(تعادل و حرکت) استفاده میشود. این فعالیتها میتوانند به کودکان در تنظیم سطوح برانگیختگی(arousal levels) و بهبود تعادل و هماهنگی کمک کنند.
- فعالیتهای فشار عمقی: فعالیتهای فشاری عمیق، مانند فشردن یا پیچیدن کودک در یک پتو،تحریکات حس عمقی(پروپریوسپتیو) را فراهم میکند که به کودک کمک میکند تا آگاهی بدنی(body awareness) وپاسخ های آرام بخش(calming responses) را توسعه دهد.
- دستورالعمل برس زدن: دستورالعمل(protocol) برس زدن ویلبرگر شامل استفاده از یک برس جراحی نرم برای اعمال فشار عمقی به پوست کودک است. این تکنیک به کاهش حساسیت لمسی و بهبود پردازش حسی کمک میکند.

- جلیقهها و پتوهای وزنی: جلیقهها و پتوهای وزنی برای ارائه فشار عمیق و ایجاد تحریکات عمقی(پروپریوسپتیو) استفاده میشوند. این وسایل میتوانند به کودکان کمک کنند تا احساس ثبات و تمرکز بیشتری داشته باشند.
- موسیقی درمانی : موسیقی درمانی شامل استفاده از موسیقی های طراحی شده بهطور خاص برای تحریک سیستم شنوایی کودک است. این روش به بهبود پردازش حسی و خودتنظیمی کمک میکند.
- تحریک بصری: فعالیتهایی که شامل تحریک بصری هستند، مانند تعقیب بینایی اشیاء متحرک، بازی با نورهای رنگی یا انجام تمرینات تشخیص بصری، میتوانند به بهبود پردازش بصری و متمرکز کردن توجه کمک کنند.
- فعالیتهای حرکتی دهانی : فعالیتهای حرکتی دهانی، مانند جویدن یا حبابسازی، میتوانند به بهبود پردازش حسی دهانی و حمایت از مهارتهای گفتاری و تغذیه کمک کنند.

- تطابقات محیطی: کاردرمانگران ممکن است توصیه کنند که محیط کودک تغییر کند تا حواسپرتیهای حسی کاهش یابد یا فرصتهایی برای کاوش حسی ایجاد شود.
- رژیم حسی: رژیم حسی یک برنامه منحصر به فرد و شخصی سازی شده است که فعالیتهای حسی را در طول روالهای(routines) روزمره کودک گنجانده و نیازهای حسی او را برآورده میکند.
- فعالیتهای لمسی: فعالیتهای لمسی، مانند بسته های حسی متشکل از مواد با بافت های مختلف و همچنین خمیر بازی، به کودکان اجازه میدهند تا بافتهای مختلف را تجربه و تحمل کرده و فعالیتهای ظریفشان را تقویت کنند.
- فعالیتهای برنامهریزی حرکتی
یا motor planing : این فعالیتها شامل مسیریابی در میان فضاهای مانع گذاری شده، به منظور درگیرکردن در فعالیتهای حرکتی بزرگ یا gross motor و همچنین تمرین مهارتهای حرکتی کوچک
یا fine motor skills مانند بریدن با قیچی ها می باشد که میتواند توانایی برنامه ریزی و اجرای اعمال حرکتی، بر پایه ی ورودیهای حسی مناسب را ارتقا دهد.بدین منظور، در ابتدا باید حرکات با راهنمایی همراه باشند و بعد از آن به دستورات ساده ارتقا یافته و در ادامه با دستورات به شکل اجرای همزمان چند حرکت دنبال شوند. - راه کارهای آرامش دهی و آرام سازی: فعالیتهایی مانند تمرینات تنفسی، دادن فرصت سکوت، فشردن توپ استرس یا ماساژ ملایم میتوانند به خودتنظیمی و کاهش بار حسی کمک کنند.
چالشها و شرایطی که با رویکرد یکپارچه سازی حسی درمان میشوند.
رویکرد درمانی یکپارچه سازی حسی (SI) برای درمان شرایطی مانند اختلال طیف اوتیسم (ASD)، اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)، اختلال پردازش حسی (SPD)، اختلال هماهنگی رشدی (DCD)، ناتوانیهای یادگیری، ناتوانیهای ذهنی، اختلالات رفتاری، تأخیر در مهارتهای حرکتی، اختلالات اضطرابی و تأخیرهای رشدی و… استفاده میشود. هدف این درمان، رسیدگی به مشکلات در پردازش حسی، بهبود پاسخهای سازگارانه و افزایش عملکرد کلی است.

نقش درمانگران فعال در حوزه توانبخشی کودکان
کاردرمانگران فعال در حیطه کودکان نقش حیاتی در ارتقاء تواناییهای عملکردی کودکان و مشارکت آنها در فعالیتهای روزمره دارند. آنها ارزیابیهایی انجام میدهند تا نقاط قوت و چالشهای کودک را در زمینه مهارتهای حرکتی، پردازش حسی و خودتنظیمی شناسایی کنند. بر اساس این ارزیابیها، آنها برنامههای مداخلهایهدف آنها ارتقاء رشد و تکامل به بهترین نحو، استقلال و بهبود کیفیت زندگی برای کودکان و خانوادههای آنها است. شخصیسازی شده را برای رسیدگی به نیازهای منحصر به فرد کودک طراحی میکنند. هدف آنها ارتقاء رشد و تکامل به بهترین نحو، استقلال کودک و بهبود کیفیت زندگی برای کودکان و خانوادههای آنها است.
سخن پایانی
اگرچه بیشترین مورد استفاده از رویکرد یکپارچه سازی حسی(SI) در کاردرمانی کودکان با اختلالات عصبی-رشدی(neurodevelopmental) است، با این وجود در خدمات ارائه شده در “مجموعه توانبخشی رایا” معمولا ترکیبی از رویکردهای مختلف به کار گرفته می شود، چرا که در صورت وجود عوارض بلندمدت، قطعا به کارگیری انواع مختلف مداخلات و رویکردهای توانبخشی از جمله رویکردهای بوبت یا NDT، رویکرد SI، رویکرد CIMT ،CO-OP و… برای تسریع در کاستن از عوارض و دستیابی به نتایج بلندمدت قابل قبول، لازم و ضروری است.
همکاران ما در “مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی رایا” واقع در غرب تهران و خیابان ستارخان با دسترسی مناسب به مناطق همجوار مانند میدان انقلاب، توحید، میدان و خیابان فاطمی، گیشا، شهرآرا، تهران ویلا، دریان نو، حبیب اللهی، سازمان آب، مرزداران، صادقیه، آیت الله کاشانی و پونک، سعادت آباد، شهرک غرب، شهید گلاب(پلارک)، منطقه طرشت و یادگار امام، دانشگاه شریف، میدان و خیابان آزادی و استاد معین،دامپزشکی و هاشمی و… امکان ارایه مشاوره و خدمات در تمامی زمینه های توانبخشی از قبیل کاردرمانی جسمی-حرکتی، کاردرمانی درکی-حرکتی، کاردرمانی حسی(si)، کاردرمانی ذهنی و شناختی، گفتاردرمانی، بازی درمانی و رفتاردرمانی و…، برای طیف وسیعی از مسایل و مشکلات نوزادان و کودکان از قبیل کودکان نارس
هیدروسفالی، انواع فلج مغزی، انواع اختلالات رشدی مانند اوتیسم، مشکلات بیش فعالی-نقص توجه(ADHD)، اختلالات یادگیری، DCD ،PVL و…، سندرمهای مختلف مانند سندرم داون و…،بیماریهای عصبی عضلانی،مانندSMA و…،بیماریهای آتروفی عضلانی مانند بکر و دوشن و…، را دارا بوده و به روشهای مختلف مانند خدمات حضوری،خدمات در منزل، و خدمات برخط(Online)آماده پاسخگویی به سوالات و نیازهای شما عزیزان میباشند.
